شیطان، شرخر بزرگ!
در هر لحظه فکرهای زیادی در فضای ذهن ما رفت و آمد میکند. برخی از این فکرها روشن و دوستداشتنیاند ولی بعضی دیگر ما را به کارهایی دعوت میکنند که جالب نیست. زمانی که به ذهنتان میزند حرفی در منزل بزنید که میدانید باعث دعوا و مشاجره است، یکی از همان فکرها به سراغ شما آمده است.
سیگنالهای مخفی
در هر لحظه فکرهای زیادی در فضای ذهن ما رفت و آمد میکند. برخی از این فکرها روشن و دوستداشتنیاند ولی بعضی دیگر ما را به کارهایی دعوت میکنند که جالب نیست. زمانی که به ذهنتان میزند حرفی در منزل بزنید که میدانید باعث دعوا و مشاجره است، یکی از همان فکرها به سراغ شما آمده است. گاهی هم هوس چیزی میکنید مثلا دلتان میخواهد همین الان هندوانه بخورید و فورا دست به کار میشوید و بدون آنکه به زمان و شرایط نگاه کنید، دنبال هندوانه میگردید. اینگونه وسوسهها، سیگنالهای مخفی هستند که در سیستم ما راه میافتند. شناسایی این سیگنالها یک آدم حرفهای میخواهد.
دام و دانه
پرندههای حرفهای، با دیدن هر دانهای خوشحال نمیشوند، بر خلاف جوجهها و پرندههای تازهکار. کسی که در حال پرواز به سوی خوبیهاست، یک پرنده است. ممکن است خیلیها سر راهش دانه بپاشند؛ دانههای رنگارنگ مثل سیدیهای متنوع، کلیپهای باحال، دوستان خوش مرام، رفاقتهای مسموم، لذتهای گناه و مانند آن. مرغ زیرک، در دام نمیافتد و پیش از پرواز با این دانههای پرخطر آشنا میشود. در آسمان فیروزهای که بندگان خوب خدا در آن پرواز میکند، یک شکارچی بزرگ با سلاح سرد و گرم، در کمین پرندههاست. خدا در قرآن نسبت به این شکارچی، بارها هشدار داده و از ما خواسته تا در ارتفاع بالا و با قدرت پرواز کنیم تا از تیررس او دور باشیم. این شکارچی، یک شرخر بزرگ است که همه او را با نام شیطان میشناسیم.
نقل و نبات
وقتی نام شیطان را میبریم، بعضیها آن را در کتابهای دینی خودشان جستجو میکنند. نه، نیاز نیست راه دوری بروید. یک لحظه تمرکز کنید. پیشنهادهایی که امروز وارد سیستم پیغامگیر شما یعنی دل و ذهنتان شده است را یک بار دیگر مرور کنید: «نمیخواد بری مسجد، هوا گرمه»، «مگه هر چی بابا و مامان گفتند باید گوش کنی»، «یک نگاه که به جایی بر نمیخوره»، «اگه همین جوری سختگیری کنی، به زودی همه دوستانت رو از دست میدی، یک کم مثل اونا باش»، «حال داداشت رو بگیر، خیلی روش زیاد شده». این پیامها برای شما آشناست؟ اینها همان نقل و نباتهای سمی شیطانند که به ظاهر خیرخواهانه است، ولی با پذیرفتن آنها، دردسرهای زیادی شروع میشوند. کمی فکر کنید. اگر به هر کدام از این سیگنالهای مخفی، جواب مثبت میدادید، الان چه کارنامهای داشتید؟
وقتی شیطان دور بردارد...
برنامههای شیطان حساب شده است. تمام تلاش خود را برای رقابت با خدا انجام میدهد. او با پیشنهادهای رنگیاش تلاش دارد تا خدا را از صفحه ذهن و احساس بندگانش پاک کند، پروندهای پر از نمرههای منفی به دست آنها بدهد، بین دوستان خدا و نزدیکترین افراد خانه هم دعوا بیندازد، آنها را قدم به قدم از مسیر پرواز دور کند، رفاقت با قرآن را از آنان بگیرد، با ظاهری آراسته و اتو کشیده رفاقت کند، برادر ناتنیشان شود و نتیجه برادری و رفاقتش هم، یک نامردی بزرگ باشد؛ یعنی دوستانش را به خاک سیاه بنشاند و ورشکستگی را کف دستشان بگذارد و برود سراغ نفر بعدی... .
من بیگناهم
جالبترین قسمت کار شیطان این است که وقتی با موفقیت شکارش را انجام دهد، گوشهای مینشیند و میگوید: من فقط پیشنهاد دادم، میخواست قبول نکند. مجبورش که نکردم. راست هم میگوید. قدرت شیطان بیشتر از قدرت خدا و دوستان خدا نیست. آدمها میتوانند از شیطان خرید کنند و میتوانند جنس او را پس بزنند و مشتریاش نباشند. شیطان اراده ما را تسخیر نمیکند ولی تلاش خود را برای جلب رضایت ما انجام میدهد. از روشها و حقههای گوناگونی هم استفاده میکند که در شماره بعد با آن ها آشنا خواهیم شد.
در هر لحظه فکرهای زیادی در فضای ذهن ما رفت و آمد میکند. برخی از این فکرها روشن و دوستداشتنیاند ولی بعضی دیگر ما را به کارهایی دعوت میکنند که جالب نیست. زمانی که به ذهنتان میزند حرفی در منزل بزنید که میدانید باعث دعوا و مشاجره است، یکی از همان فکرها به سراغ شما آمده است. گاهی هم هوس چیزی میکنید مثلا دلتان میخواهد همین الان هندوانه بخورید و فورا دست به کار میشوید و بدون آنکه به زمان و شرایط نگاه کنید، دنبال هندوانه میگردید. اینگونه وسوسهها، سیگنالهای مخفی هستند که در سیستم ما راه میافتند. شناسایی این سیگنالها یک آدم حرفهای میخواهد.
دام و دانه
پرندههای حرفهای، با دیدن هر دانهای خوشحال نمیشوند، بر خلاف جوجهها و پرندههای تازهکار. کسی که در حال پرواز به سوی خوبیهاست، یک پرنده است. ممکن است خیلیها سر راهش دانه بپاشند؛ دانههای رنگارنگ مثل سیدیهای متنوع، کلیپهای باحال، دوستان خوش مرام، رفاقتهای مسموم، لذتهای گناه و مانند آن. مرغ زیرک، در دام نمیافتد و پیش از پرواز با این دانههای پرخطر آشنا میشود. در آسمان فیروزهای که بندگان خوب خدا در آن پرواز میکند، یک شکارچی بزرگ با سلاح سرد و گرم، در کمین پرندههاست. خدا در قرآن نسبت به این شکارچی، بارها هشدار داده و از ما خواسته تا در ارتفاع بالا و با قدرت پرواز کنیم تا از تیررس او دور باشیم. این شکارچی، یک شرخر بزرگ است که همه او را با نام شیطان میشناسیم.
نقل و نبات
وقتی نام شیطان را میبریم، بعضیها آن را در کتابهای دینی خودشان جستجو میکنند. نه، نیاز نیست راه دوری بروید. یک لحظه تمرکز کنید. پیشنهادهایی که امروز وارد سیستم پیغامگیر شما یعنی دل و ذهنتان شده است را یک بار دیگر مرور کنید: «نمیخواد بری مسجد، هوا گرمه»، «مگه هر چی بابا و مامان گفتند باید گوش کنی»، «یک نگاه که به جایی بر نمیخوره»، «اگه همین جوری سختگیری کنی، به زودی همه دوستانت رو از دست میدی، یک کم مثل اونا باش»، «حال داداشت رو بگیر، خیلی روش زیاد شده». این پیامها برای شما آشناست؟ اینها همان نقل و نباتهای سمی شیطانند که به ظاهر خیرخواهانه است، ولی با پذیرفتن آنها، دردسرهای زیادی شروع میشوند. کمی فکر کنید. اگر به هر کدام از این سیگنالهای مخفی، جواب مثبت میدادید، الان چه کارنامهای داشتید؟
وقتی شیطان دور بردارد...
برنامههای شیطان حساب شده است. تمام تلاش خود را برای رقابت با خدا انجام میدهد. او با پیشنهادهای رنگیاش تلاش دارد تا خدا را از صفحه ذهن و احساس بندگانش پاک کند، پروندهای پر از نمرههای منفی به دست آنها بدهد، بین دوستان خدا و نزدیکترین افراد خانه هم دعوا بیندازد، آنها را قدم به قدم از مسیر پرواز دور کند، رفاقت با قرآن را از آنان بگیرد، با ظاهری آراسته و اتو کشیده رفاقت کند، برادر ناتنیشان شود و نتیجه برادری و رفاقتش هم، یک نامردی بزرگ باشد؛ یعنی دوستانش را به خاک سیاه بنشاند و ورشکستگی را کف دستشان بگذارد و برود سراغ نفر بعدی... .
من بیگناهم
جالبترین قسمت کار شیطان این است که وقتی با موفقیت شکارش را انجام دهد، گوشهای مینشیند و میگوید: من فقط پیشنهاد دادم، میخواست قبول نکند. مجبورش که نکردم. راست هم میگوید. قدرت شیطان بیشتر از قدرت خدا و دوستان خدا نیست. آدمها میتوانند از شیطان خرید کنند و میتوانند جنس او را پس بزنند و مشتریاش نباشند. شیطان اراده ما را تسخیر نمیکند ولی تلاش خود را برای جلب رضایت ما انجام میدهد. از روشها و حقههای گوناگونی هم استفاده میکند که در شماره بعد با آن ها آشنا خواهیم شد.
. «اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ أُولئِکَ حِزْبُ الشَّیْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ؛ شیطان بر آنان مسلط شده و یاد خدا را از دلهایشان برده است. اینان حزب شیطانند و بدانید که لشکر شیطان، زیان میکنند». (مجادله: 19)
. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ وَ مَنْ یَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّیْطانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ؛ اى کسانى که به خدا ایمان آورده اید مبادا پیروى شیطان کنید که هر کس قدم به قدم از پى شیطان رفت او به کار زشت و منکرش واداشت». (نور:21)
.« وَقالَ یا أَبَتِ هذا تَأْویلُ رُءْیایَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَها رَبِّی حَقًّا وَ قَدْ أَحْسَنَ بی إِذْ أَخْرَجَنی مِنَ السِّجْنِ وَ جاءَ بِکُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّیْطانُ بَیْنی وَ بَیْنَ إِخْوَتی؛ و(یوسف) گفت: پدر جان! این تعبیر رؤیاى پیشین من است که پروردگارم آن را محقق کرد و به من نیکى نمود که از زندان بیرونم آورد و شما را پس از آنکه شیطان میان من و برادرانم را به هم زد از آن بیابان (بدین جا) آورد». (یوسف:100)
. «لَقَدْ أَضَلَّنی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنی؛ او مرا از قرآن گمراه کرد»(فرقان:29)
. «وَ مَنْ یَکُنِ الشَّیْطانُ لَهُ قَریناً فَساءَ قَریناً؛ کسى که دوستش شیطان باشد، چه همنشین بدی دارد». (نساء: 38)
.«إِنَّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطینِ وَکانَ الشَّیْطانُ لِرَبِّهِ کَفُوراً؛ اسرافکاران، برادران شیطانهایند و شیطان خدای خود را ناسپاسی کرد».(اسراء: 27)
.«وَ کانَ الشَّیْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولاً؛ شیطان مایه خواری آدمى است». (فرقان:29)
. «وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ ما کانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی فَلا تَلُومُونی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِما أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمینَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ؛ و همین که کار خاتمه پذیرد، شیطان مىگوید: خدا به شما وعده درست داد و من نیز به شما وعده (باطل و نادرست) دادم و تخلف کردم، من بر شما تسلطى نداشتم جز اینکه دعوتتان کردم و شما اجابتم کردید، مرا ملامت نکنید، خودتان را ملامت کنید، من فریادرس شما نیستم و شما نیز فریادرس من نیستید. من آن شرکتى که پیش از این (در کار خدا) برایم قائل بودید، انکار دارم. به درستى ستمگران، عذابى دردناک دارند».(ابراهیم:22)
نویسنده: ابراهیم اخوی
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}